معرفی کتاب
پی دزپی صدای ضربه های همسایه ها(دکترومهندس ها)رابردیوارسلول میشنیدم که بانگرانی می پرسیدند:»چراجواب نمیدهید«می خواستم بگویم »سرمان شلوغ است مشغول مردنمان هستیم»دربهتی مالیخولیایی فرورفته بودم.به هرطرف نگاه میکردم نه بوی مرگ میدادونه بوی زندگی/بخشی ازکتاب رانوشتم این روزها مادری مشغول امتحانات نیم ترمش میباشدباهزارکاردیگه ازجمله خواندن کتاب خانم آبادالبته باکمک ویاری پدرجانت که همان شوهری گل بنده میباشد»کی میگه بایه دست نمیشه چندتاهندونه بغل کرد این هم برهان خلفش نقطه بگوخوب تابعدمادرم « ...
نویسنده :
مامان بانو
16:12